سلام.من یه جوون پیر 17 سالم و دارم دیوونه میشم
افسردم
از نظر دینی مشکل دارم و به همه چیز مشکوکم(خدا،قرآن،پیامبر)
نمیدونم برای چی زندم و همش به فکر مرگم
خواهش میکنم کمک کنید
سلام.من یه جوون پیر 17 سالم و دارم دیوونه میشم
افسردم
از نظر دینی مشکل دارم و به همه چیز مشکوکم(خدا،قرآن،پیامبر)
نمیدونم برای چی زندم و همش به فکر مرگم
خواهش میکنم کمک کنید
سلام .عزیزمی........................ببین دوست من تو الان تو یه سن بحرانی هستی که دنبال هویت خودتی ..........برای یه مدت فکرت رو ازاد کن از دین و قران و خدااااااااااااااااااا ....................من یه چیزی ازت میخاااااااااااااااااااااا اام ....برو خودتو پیدا کن................یه تعریف از واژه ی من پیدا کن!!!!!!!!!!!!!!!! یه راهنماییت هم میکنم برووووووو ببین علی رو کجااااااااااااااااااااااا ااااااااا جا گذاشتی ...از علی بپرس که چی میخاد ...چ نیاز هایی داره ....
علی جان مواظب خودت هم باش وقتی حالت بده وقتی افسرده ای وقتی به مرگ فکر میکنی طعمه ی خوبی میشی واسه یه راه هایی که دیگه برگشتی ندارن ...............منم دقیقا پارسال که کنکور داشتمو 17سالم بود روزگار تو شاید هم بدتر از تو رو تجربه کردم .............عملیات های بعدی هم شب های اتی میگم بهت.......موفق باشی
سلام دوست عزیزم
من هم شما رو درک میکنم . خیلیها مخصوصا در نوجوانی ممکن هست این احساس رو پیدا کنن .
بنظر من که خیلی هم خوب هست!
نشونه طلب روح شما به رسیدگی و پیگیری حقیقت هاست.
در مورد عقایدتون هم فکر میکنم شما برای کشف حقایق نیاز به این شک دارید . اصلا دین یا عقیده ای که موروثی یا بی دلیل یا بالاجبار پذیرفته بشه به نظر من که هیچ دردی رو دوا نمیکنه!
در مورد احساس افسردگی تون بنظرم باید اطلاعات بیشتری در مورد خودتون بدین . اینکه الان به چه کاری مشغولید؟
فکر میکنید اتفاق یا تجربه ناخوشایندی شما رو مشغول کرده وعلت این مسئله شده؟
خانوادتون چه برخوردی دارن ؟ اونها به مذهب چه واکنشی دارن؟
ودر مورد روابطتتون با دوستان و... بگین.
ممنون.
Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
دلم به مستحبی خوشست
که جوابش
واجبست...
السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...
سلام منم همين احساس رودارم نمي دونم چي كاربايد بكنم ......من دوباربامرگ روبرو شده بودم ودراولين بار كه كاملا مرده بودم ولي بعدا نجات پيدا كردم وبه خاطرهمين هم از خدا تشكرمي كنم.....ولي يه چند وقتي هست يه سوال داره ديونم مي كنه اونم اينكه خداچرا خواست كه من ازمرگ نجات پيدا كنم درصورتي الان هميشه به مرگ فكرمي كنم وخونوادم هم ازدستم واز اخلاقم خسته شدم والبته خودم ونمي دونم چي كاركنم وهميشه خودم رومي بازم ..منم الان 17 سالمه ولي دوهفته بعد مي رم 18 سالگي لطفا كمكم كنيد
سلام عزیزم
طبق اونچه که من میدونم مرگ از اسرار بسیار بزرگی هست و طبق آیات و روایات از این سر در واقع جز خدا کسی خبر ندارد...
وقتی حضرت داوود (ع) در اینباره از خداوند پرسیدند که خدایا مرا برای چه آفریدی ؟ خداوند در کلام ایشان فرمودند : تا برای من بندگی کنی.
در واقع بنظرم هدف بندگی صحیح برای خالق از طرف بنده می تونه یک دلیل زیبای اعتقادی برای ادامه زندگی و تلاش برای آن در جهت اطاعت از همان خالق باشد.
بنظرم در نوجوانی رجوع به منابع مؤثر و مفید برای کسانی که این خلاء را در زندگی حس میکنند و دنبال پاسخ هستند خیلی راهگشا هست و کمک زیادی میکند و جواب
سؤالات را میدهد.
بنظرم برای روح والای انسانها هیچ کلامی مثل کلام خدا مؤثر واقع نمی شود. خب کتابهای دیگر هم خوب هستن اما کلام خدا در مقایسه با دیگر نظرات راه مطمئن تری برای رضایتمندی هست.
Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
دلم به مستحبی خوشست
که جوابش
واجبست...
السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...
سلام به دوستان عزیز
انسان فطرتا به دنبال حقیقت هست و در جستجوی خدا و شناخت اسرار هستی هست و این حقیقت جویی از شک آغاز میشه. تا زمانی که سؤال و شک در ذهن شکل نگیره انسان به دنبال دانستن نخواهد رفت.
و نوجوانی سن آغاز فعالیت مؤثر فکری و دینی و در واقع بلوغ فکری و دینی هست. اگر در این سن به نیاز خود به دانستن از دین توجه کافی نکنیم در آینده بیشتر با مشکل دین گریزی مواجه خواهیم شد.
اما نکته ای که وجود دارد این است که گاه شیطان هم بیکار نمانده و این شک ها را تبدیل به شک منفی و وسواس فکری و اعتقادی می کند. یعنی آنقدر شدت شک را زیاد می کند که فرد منطق را ازدست داده و هیچ گاه و با هیچ جوابی اغنا نمی شود.
بنابراین توصیه میکنم
1. به طور جدی ان شاالله به دنبال پاسخگویی به پرسش های عقیدتی خود باشید و لی تنها به منابع موثق رجوع کنید تا گمراه و یا سرگردم نشوید.
2. با انسان های لامذهب و کم اعتقاد کمتر برخورد و نشست و برخواست داشته باشید.
3. ضمن رعایت 1 و 2 ، و حتی اگر به خداوند اعتقادی هم ندارید، از شر شیطان، به خدایی که کائنات را خلق کرده پناه ببرید گرچه او را نمیشناسید اما به هرحال حتما این عالم خالقی دارد پس به او پناه ببرید و سعی کنید نماز را ترک نکنید گرچه با اخلاص نباشد. چرا که اگر در این مدت نماز را ترک کنید احتمال گمراهی و تسلط شیطان بر شما بیشتر خواهد شد.
در خصوص قیامت:
انسان همواره برای آنکه از امری تبعیت کند نیاز به این داره که از چیزی بترسد یا به چیزی وعده داده شود. مثلا کافیست شما از بیکاری بترسی آن وقت با شدت بیشتر به دنبال کار خواهی رفت یا اگر در مسابقه، جایزه خوبی معین شود با انگیزه مضاعف در آن شرکت خواهید کرد.
قیامت هم همین دو حالت را دارد. از یک سو ترس از عذاب و از سویی امید به لقا خدا و ورود به بهشت. اما آنچه که باعث غفلت ما از تبعیت از امر خدا می شود اعتقاد نداشتن به قیامت است.
اینکه انسان خود مرگ را در نوجوانی تجربه کند نعمتی و هدیه ای از جانب خداست تا شما بهتر به قیامت اعتقاد پیدا کرده و با ایمانی قوی تر در راه خدا قدم بردارید.
نکته: مشکلات و مصیب ها و مواجه با بلاها برای انسان های مؤمن بیشتر اتفاق می افتد تا همواره به یاد خدا باشند و از شدت آسایش از خدا غافل نشوند.
ویرایش توسط نگین سبز : 02-21-2014 در ساعت 11:56 AM
دوست عزیز تنها راهی که برای رهایی از این وضعیت دارید اینه که تحقیق کنید.
منابع معتبر رو مطالعه کنید و سعی کنید عقلانی کار کنید.
اینکه میگم عقلانی منظورم اینه که ببینید چیزی که بهش اعتقاد دارید از لحاظ عقلانی هم درست هست یا نه؟
تا خودت دنبال حقیقت نباشی کسی حقیقت رو برات روشن نمیکنه.
کسی حالمو نپرسه...
دیگه حالی ندارم...
فقط نفس میکشم...
واییییییییییی مرسییییییییی که نظر میدید
شما خیلی خوبید
از همتون ممنونم
من واقعا از شما ممنونم
الان حالتون خوبه؟؟؟
یعنی من هم خوب میشم؟؟؟
خواهش میکنم
انشاالله حتما خوب هستید و بهتر هم میشید.
Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
دلم به مستحبی خوشست
که جوابش
واجبست...
السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...
دوست خوبم مطمئن باش هیچ کس به اندازه ی خودت نمیتونه بهت کمک کنه.به هر حال آدمایی که کمی با هوش تر از بقیه هستند از یه سنی به بعد دیگه نمیخواهند کبک وار زندگی کنند دوست دارن از فلسفه ی خلقتشون و آفرینش بدونند و وقتی به مرگ فکر میکنند دیگه لذت هایی را که شاید خیلی آدمهای دیگه آرزوش رو داشته باشند به نظرشون بسیار بی ارزش میاد.اما این آدمها درست از همین نقطه دو دسته میشند عده ای به پوچی میرسند و افسردگی و خودکشی...اما عده ی دیگه ای هم به حقایقی دست پیدا میکنند که به آنها آنچنان شوق وانرژی میده که حتی بزرگترین غم های عالم هم نمیتونه اونا رو از پا دربیاره.پس تا دیر نشده بلند شو و برو دنبال سوالاتت....اما نه از هر جا وهر کسی....و در این مدتی که داری تحقیق میکنی با خودت عهد ببند یه کاری رو حتما انجام بدی...اونم خوندن نمازاته....رشته اتصالت با خدا رو از دست نده تا شیطان نتونه خودش رو قاطی زندگی ومسیرت بکنه. ...مطمئنم به جاهای خوبی میرسی دوست باهوش من...موفق باشی
خب همونطور که دوستان گفتن همه ما همچین روزهایی رو تجربه کردیم ...
الان ذهن جونا پواتره و سوال میپرسه که چرا من باید چنین کاری بکنم ؟ ... و ...
در حال حاضر همه چی و همه راهی برای تحقیق و مطالعه در مورد مشکلت وجود داره ...
بهترین کار همونه که گفته شد ... هیچکاری نکن و فقط نظاره گر دنیای اطرافت باش ...
با انصاف برای خودت استدلال کن ... و از خدای خودت و حتی از وجود خودت شروع کن ...
که چطوری به وجود اومدی و چرا به این دنیا اومدی .....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)